1 / 59

Therapeutic Drug Monitoring and Toxicology مانيتورنگ و توکسيکولوژى ادويه درمانى

Therapeutic Drug Monitoring and Toxicology مانيتورنگ و توکسيکولوژى ادويه درمانى. Therapeutic Drug Monitoring مانيتورنگ ادويه درمانى. Purpose To find the drug dosage that maximizes therapeutic efficacy and minimizes toxicity هدف

channer
Download Presentation

Therapeutic Drug Monitoring and Toxicology مانيتورنگ و توکسيکولوژى ادويه درمانى

An Image/Link below is provided (as is) to download presentation Download Policy: Content on the Website is provided to you AS IS for your information and personal use and may not be sold / licensed / shared on other websites without getting consent from its author. Content is provided to you AS IS for your information and personal use only. Download presentation by click this link. While downloading, if for some reason you are not able to download a presentation, the publisher may have deleted the file from their server. During download, if you can't get a presentation, the file might be deleted by the publisher.

E N D

Presentation Transcript


  1. Therapeutic Drug Monitoring and Toxicologyمانيتورنگ و توکسيکولوژى ادويه درمانى

  2. Therapeutic Drug Monitoringمانيتورنگ ادويه درمانى • Purpose • To find the drug dosage that maximizes therapeutic efficacy and minimizes toxicity • هدف • عبارت از دوز دوايى است که تاثيرات درمانى را افزايش و تاثيرات سمى آنرا کاهش ميدهد .

  3. Pharmacokineticsفارمکوکنيتيک • The study of drug disposition within the body • Absorption • Distribution • Metabolism • Excretion • مطالعه تخريب ادويه در داخل بدن • جذب • توزيع • استقلاب • اطراح

  4. Drug Absorptionجذب ادويه • The process of moving drugs into the systemic circulation • پروسه حرکت ادويه در دوران سيستميک

  5. Most Common Routes of Drug Administrationطرق معمول تطبيق ادويه • Oral • The GI tract must have the ability to absorb drugs that are administered orally • The ideal drug must withstand the acidity of gastric fluids and be readily transported across the lipid membranes of the intestinal wall • فمى • سيستم معدى معايى بايد توانايى آنرا داشته باشد ، تا دوايى را از طريق فمى تطبيق ميگردد، جذب نمايد . • ادويه مورد نظر بايد در مقابل اسيديتى مايعات معدوى مقاومت داشته و بتواند از طريق غشاى شحمى جدار معايى عبور نمايد .

  6. Most Common Routes of Drug Administration طرق معمول تطبيق ادويه • Parenteral • The best route for drugs unable to survive exposure to gastric fluids or first-pass elimination • Intravenous: injected into a vein • Intramuscular: injected into muscle • Subcutaneous: injected under the skin • غير فمى • بهترين طرق براى ادويه جاتى که قابل مقاومت در مقابل مواجه شدن با مايعات معدوى را ندارند : • وريدى : زرق داخل وريدى • عضلى : زرق داخل عضلى • تحت جلدى : زرق در تحت جلد

  7. Most Common Routes of Drug Administration طرق معمول تطبيق ادويه • Transdermal • Drug is applied to the skin and absorbed systemically • Suppository • Commonly used in infants when an oral form of a drug (usually a liquid) is not available • Transdermal • ادويه به روى جلد تطبيق گرديده و به صورت سيستماتيک جذب ميشود • شياف • معمولاً در اطفال زمانى که ادويه فمى قابل دسترس نباشد ، مورد استفاده قرار ميگيرد ( معمولاً مايع )

  8. Drug Distributionتوزيع ادويه در بدن • Movement of drugs in the systemic circulation to receptor (target) tissues • Water-soluble drugs are easily transported • حرکت ادويه جات در دوران سيستميک به انساج آخذه ( مورد هدف) • ادويه منحل در آب به آسانى منتقل ميشود

  9. Drug Distribution توزيع ادويه در بدن • Insoluble drugs require a protein carrier • Two most common carrier proteins • Albumin • Alpha1-Acid Glycoprotein • Both proteins are produced by the liver • Presence of any liver disease will increase the free fraction of the drug(s) • ادويه غير منحل به انتقال دهنده پروتينى نياز دارد • دو پروتين مهم انتقال دهنده • البومين • Alpha1-Acid Glycoprotein • هردو پروتين فوق توسط کبد توليد ميشوند • موجوديت هر مرض کبدى شکست مستقل ادويه جات را زياد ميسازد

  10. Drug Distribution توزيع ادويه در بدن • Free fraction • The therapeutically active fraction of the drug (non-protein bound) • شکست مستقل • شکسته شدن فعال درمانى ادويه جات ( غير وابسته با پروتين)

  11. Drug Metabolismميتابوليزم ادويه • The liver converts drugs to more water-soluble forms for easier excretion via various enzymatic reactions • کبد ادويه را به شکل منحل در آب تبديل ميکند ، تا بتواند از طريق عکس العملهاى مختلف انزايمى به آسانى اطراح گردد.

  12. Drug Metabolism ميتابوليزم ادويه • Some metabolites have therapeutic activity and must be measured whenever drug levels are checked • Procainamide (parent) and N-acetylprocainamide (metabolite) • بعضى از متيابوليتها داراى فعاليت درمانى اند ، که بايد هنگام چک نمودن ميزان ادويه بايد اندازه گيرى شود • Procainamide و N-acetylprocainamide ( ميتابوليت )

  13. Drug Metabolism ميتابوليزم ادويه • Following absorption from the GI tract, some drugs may be almost completely metabolized during their first pass through the liver (first-pass elimination) • AKA “presystemic elimination” • يکتعداد ادويه جات بعد از جذب از طريق سيستم معدى معايى ممکن در عبور ابتدايى از کبد به صورت کامل ميتابولايز شوند ( محو شدن در عبور اولى ) • AKA (presystemic elimination )

  14. Drug Excretionاطراح ادويه • The process of removal of drug from the body • Primary route of excretion is through the kidneys • Water-soluble drugs are readily excreted • Metabolism by the liver helps produce more water-soluble forms of initially water-insoluble drugs • عبارت از پروسه اطراح ادويه از بدن ميباشد • عمده ترين راه اطراح ادويه از طريق کليه ميباشد . • ادويه جات منحل در آب به ساده گى اطراح ميشوند • متيابوليزم در کبد باعث ميشود ، تا ادويه جاتى که در آب منحل نباشند ، يک شکل منحل در آب آنرا توليد نمايد .

  15. Drug Excretion اطراح ادويه • The pH of the urine can affect drug excretion • Basic drugs are more readily excreted in an acidic urine • Acidic drugs are more readily excreted in a basic urine • pH ادرار ميتواند اطراح ادويه را متاثر نمايد • ادويه جات قلوى به اسانى ميتواند در ادرار اسيدى اطراح شوند • ادويه جات اسيدى به آسانى ميتواند در ادرار قلوى اطراح شوند

  16. Therapeutic Indexاندکس درمانى • Relates the dose of a drug required to produce a desired therapeutic effect to that which produces an undesired toxic effect • مربوط به دوز يک ادويه ، که براى توليد تاثيرات درمانى به آن نياز است ، به آن دوزيکه تاثيرات توکسيک را توليد ميکند

  17. Therapeutic Rangeرينج درمانى • Blood level of a drug that correlates with the desired therapeutic effect in most patients treated for uncomplicated disease • ميزان يک ادويه در خون ، که با تاثيرات متوقعه درمانى در اکثر مريضانى ، که براى امراض غير اختلاطى تداوى شده اند ، رابطه داشته باشد.

  18. Therapeutic Range رينج درمانى • Minimum Effective Concentration • Below this level, therapeutic effect is not achieved • Minimum Toxic Concentration • Above this level, symptoms of toxicity appear • غلظت اصغرى مؤثر • پائينتر از اين مقدار به تاثيرات درمانى آن رسيده گى نميشود • غلظت اعظمى توکسيک • بلند تر از اين مقدار تاثيرات توکسيک ظاهر ميشود

  19. Therapeutic Range رينج درمانى • Example: theophylline • مثلاً : تيوفيلين (5 ug/mL) Therapeutic range (20 ug/mL) Ineffective Toxic (Little to no therapeutic effect) غير مؤثر ( کمتر براى تاثيرات معالجوى)

  20. Therapeutic Range رينج درمانى • Patients taking drugs with a wide therapeutic range are less likely to experience toxicity • Patients taking drugs with a narrow therapeutic range are much more likely to experience toxicity • مريضانى که ادويه جات داراى رينج درمانى زياد را ميگيرند ، احتمال کم دارند ، که تاثيرات سمى آنرا تجربه نمايند • مريضانى که ادويه جات داراى رينج درمانى کوتاه را ميگيرند ، احتمال زياد دارند ، که تاثيرات توکسيک آن در آنها ظاهر گردد.

  21. Trough And Peak ValuesقيمتهاىTrough و Peak • Trough value • Lowest concentration achieved during a dosing cycle • Should occur shortly before the next dose and should be above the Minimum Effective Concentration of the drug • قيمت Trough • غلظت اصغرى ، که در جريان سيکل دوز به دست ميايد • بايد اندکى قبل از دوز قبلى واقع شود و بايد از غلظت مؤثر اصغرى ادويه بالاتر باشد .

  22. Trough And Peak ValuesقيمتهاىTrough و Peak • Trough value • Most specimens drawn for therapeutic drug monitoring are “trough” specimens • قيمت Trough • اکثر نمونه هاى که براى مانيتورنگ ادويه هاى درمانى اخذ ميگردند ، نمونه هاى trough اند .

  23. Trough And Peak ValuesقيمتهاىTrough و Peak • Peak value • Highest concentration achieved during a dosing cycle • Should be below the Minimum Toxic Concentration of the drug • قيمت Peak • عبارت از غلظت اعظمى است ، که در جريان يک سيکل دوز بدست ميايد • بايد کمتر از غلظت اصغرى توکسيک ادويه پائينتر باشد .

  24. 20 ug/mL Peak Trough 5 ug/mL Time Therapeutic Range Theophylline

  25. Physiologic Factorsفکتورهاى فزيولوژيک • Age • Affects metabolism and excretion • Immature liver (infants) • Ineffective renal and liver function (elderly patients) • Decreased metabolism = decreased excretion • سن • ميتابوليزم و اطراح را متاثر ميسازد • کبد نارسيده ( اطفال) • اختلال وظايف کبدى يا کليوى ( مريضان مسن ) • کاهش ميتابوليزم = کاهش اطراح

  26. Physiologic Factors فکتورهاى فزيولوژيک • Pregnancy • Physiologic and hormonal changes affect metabolism and excretion of drugs • Increased cardiac output = increased blood flow • Liver (increased metabolism) • Kidneys (increased excretion) • Drug dosage may need to be increased to maintain therapeutic levels • حاملگى • تغيرات فزيولوژيک و هورمونى متيابوليزم و اطراح ادويه را متاثر ميسازد • افزايش دهنه قلبى = افزايش جريان خون • کبد ( افزايش ميتابوليزم ) • کليه ها ( افزايش اطراح) • دوز ادويه بايد بلند برده شود ، تا ميزان درمانى را حفظ نمايد .

  27. Physiologic Factors فکتورهاى فزيولوژيک • Diseases • GI tract diseases decrease absorption • Liver diseases • Decrease metabolism and excretion • Decreased carrier protein levels (affecting drug distribution) that decrease drug binding and increase the free fraction of the drug in circulation (increased physiologic effect) • امراض • امراض سيستم معدى معايى جذب را کاهش ميدهد • امراض کبدى • ميتابوليزم و اطراح را کاهش ميدهد • ميزان پروتينهاى انتقالى را کاهش ميدهد ( توزيع ادويه را متاثر ميسازد) که وصل شدن ادويه با پروتين را کاهش ميدهد و شکستن مستقلانه ادويه را در دوران زياد ميسازد( افزايش تاثيرات فزيولوژيک)

  28. Physiologic Factors فکتورهاى فزيولوژيک • Diseases • Cardiac diseases may cause a decrease in blood flow (decreased cardiac output) • GI tract – decreased absorption • Receptor tissues – decreased distribution • Liver – decreased metabolism • Kidneys – decreased excretion • امراض • امراض قلبى ممکن باعث کاهش جريان خون شود ( کاهش دهنه خروجى قلب ) • سيستم معدى معايى – کاهش جذب • انساج آخذه – کاهش توزيع يا پخش ادويه در بدن • کبد – کاهش ميتابوليزم • کليه ها – کاهش اطراح

  29. Physiologic Factors فکتورهاى فزيولوژيک • Diseases • Renal diseases affect drug excretion • امراض • امراض کليوى اطراح ادويه را متاثر ميسازد

  30. Procedural Factorsفکتورهاى مربوط به پروسيجر • Patient Compliance • Patient must take the drug in the proper amount and on a proper dosing schedule to achieve the desired therapeutic level • اطاعت مريض • مريض بايد ادويه را به مقدار لازم و تقسيم اوقات لازم اخذ نمايد ، تا ميزان متوقعه درمانى آن حاصل گردد.

  31. Procedural Factors فکتورهاى مربوط به پروسيجر • Specimens drawn at the wrong time • Blood sample drawn before the drug’s steady state is achieved • Steady state is achieved when the amount of the drug given equals the amount of the drug excreted by the body • Blood sample(s) for trough or peak levels are drawn at an improper time in the dosing cycle • اخذ نمونه در وقت نادرست • اخذ نمونه خون قبل از رسيدن ادويه به حالت ثابت • حالت ثابت زمانى ميرسد ، که مقدار ادويه که تجويز ميشود ، مساوى به مقدار ادويه ايى ميباشد ، که از بدن اطراح ميشود . • نمونه خون براى سطح trough يا peak در سيکل دوز در وقت نامناسب اخذ گرديده باشد

  32. Procedural Factors فکتورهاى مربوط به پروسيجر • The laboratory’s test methodology may lack accuracy, precision, sensitivity or specificity • ميتودولوژى آزمايش لابراتوارى ممکن صحت ، دقت ، حساست و مشخصيت باشد.

  33. The Clinical Benefits of TDMفوايد کلينيکى مانيتورنگ ادويه درمانى • Patient non-compliance (under- or over-dosing) can be recognized • The patient may have an unusual drug disposition characteristic (noted when the standard dose does not achieve the expected therapeutic effect) • عدم اطاعت يا پذيرش مريض ( دوز بلند يا پائين) قابل درک است • مريض ممکن خصوصيات يا عادات غير معمول دوايى داشته باشد . • ( زمانى که دوز معيارى تاثيرات درمانى متوقعه را بار نمياورد ، بايد يادداشت گردد)

  34. The Clinical Benefits of TDM فوايد کلينيکى مانيتورنگ ادويه درمانى • Adjustment of prolonged therapeutic drug regimens during periods of continuous physiologic changes • Pregnancy or changes that occur as a consequence of an acute or chronic disease • تنظيم رژيم طويل المدت ادويه دوايى در جريان پريود تغيرات دوامدار فزيولوژيک • حاملگى يا تغيرات ديگرى ، که درنتيجه امراض حاد يا مزمن به بار ميايد .

  35. Therapeutic Drugs Commonly Measuredادويه هاى درمانى که معمولاً سنجش ميگردد • Very commonly assayed • Digoxin • Phenobarbital • Phenytoin (Dilantin) • Theophylline • Vancomycin • Lithium • ادويه جاتى که معمولاً سنجش ميشود • دايجوکسين • فينوباربيتال • فينيتوين ( ديلانتين ) • تيوفلين • وينکومايسين • ليتيم

  36. TDM Specimen Requirementsنمونه هاى مورد نياز • Specimen of choice = serum • Specimens must be drawn at the appropriate time • Peak specimensare usually drawn shortly after a dose is given (medication-specific) • Trough specimensare drawn shortly before the next dose • نمونه مورد نظر = سيروم • نمونه بايد در وقت مناسب اخذ شود • نمونه Peak معمولاً اندکى بعد از تطبيق دوز اخذ ميگردد ( مشخصه – تداوى) • نمونه Trough معمولاً اندکى قبل از دوز بعدى اخذ ميشود

  37. Toxicologyسميت دوايى • The study of poisons, their actions, their detection and the treatment of the conditions produced by them • ~50%: suicide attempts • ~30%: accidental (mainly children) • ~20%: occupational exposure and homicide • مطالعه سميت ، عمل آن ، کشف آن و تداوى حالاتى که توسط آن ايجاد ميگردد، ميباشد . • ٥٠ در صد تلاش خودکشى • ٣٠ در صد حادثات ( معمولاً اطفال ) • ٢٠ درصد مواجه شدن در محل کار و قتلها

  38. Common Drugs and Toxins Tested؛ادويه جات و توکسينهاى معمولى که آزمايش ميشوند • Common drugs and toxins tested • Acetaminophen • Carboxyhemoglobin (CO) • Ethanol • Salicylates • Drugs of abuse • Lead • ادويه جات و توکسينهاى معمول که تست ميشوند • اسيتامينوفن • Carboxyhemoglobin • ايتانول • Salicylates • ادويه جاتى که از آن سوء استفاده ميشود • سرب

  39. Toxicology Specimensنمونه هاى توکسيکولوژى • Selection of the best specimen is based on: • When and how the patient was exposed • The mode of exposure (injected, ingested) • انتخاب بهترين نمونه بايد به اساس ذيل باشد : • مريض چه وقت و چگونه مواجه گرديده است • نوع مواجه شدن ( زرق ، بلع )

  40. Toxicology Specimens نمونه هاى توکسيکولوژى • In general, specimens for ingested toxins are time-dependent • Short time since ingestion – gastric • Moderate time since ingestion – blood • Long time since ingestion – urine • در عموم ، نمونه هاى توکسينهاى بلع شده وابسته به زمان ميباشد • مدت کوتاه بعد از بلع – معدوى • مدت متوسط بعد از بلع – خون • مدت طويل بعد از بلع – ادرار

  41. Toxicology Specimens نمونه هاى توکسيکولوژى • It makes no sense to test a gastric specimen for the presence of an injected toxin • اين بى معنى خواهد بود ، که نمونه معدوى را در صورت موجوديت توکسين زرقى آزمايش کنيم

  42. Toxicology Specimens نمونه هاى توکسيکولوژى • Gastric contents • Best when the time interval between ingestion of the toxin and presentation to a medical facility is short • Blood • Best for detection of acetaminophen, ethanol, salicylates, carbon monoxide (carboxyhemoglobin levels), pesticides, and lead • محتويات معده • در صورتى خوب است ، فاصله زمانى بين بلع توکسين و رسيدن به مرکز صحى کوتاه باشد . • خون • براى کشف يا دريافت اسيتامينوفن ، ايتانول ، salicylates ، کاربن مونو اکسايد ( سطح carboxyhemoglobin ) ، ادويه ضد حشرات و سرب خوب است .

  43. Toxicology Specimens نمونه هاى توکسيکولوژى • Urine • Best for detection of arsenic, mercury, and drugs of abuse • ادرار • براى کشف يا دريافت ارسنيک ، سيماب و ادويه ايکه مورد سوء استفاده قرار ميگيرند ، خوب است .

  44. Testing for Acetaminophen Toxicityآزمايش براى سميت استامينوفن • Overdose of acetaminophen is associated with severe hepatotoxicity • Has a high protein-binding affinity • Kidney excretion of the drug is minimal • Liver damage indicators (elevated enzymes) are usually not detected until 3-5 days after overdose • دوز بلند آن با hepatotoxicity شديد يکجا ميباشد . • رابطه نزديک با توصل با پروتين دارد • اطراح ادويه از طريق کليه ها کم ميباشد • شاخصهاى تخريب کبد ( ميزان بلند انزايمها) معمولاً تا ٣-٥ روز بعد از تطبيق دوز بلند کشف شده نميتواند

  45. Testing for Acetaminophen Toxicity آزمايش براى سميت استامينوفن • Acetaminophen is rapidly cleared from the serum which makes spot serum testing unreliable as a stand-alone test • استامينوفن به سرعت از سيروم حذف ميشود ، که بدين ترتيب آزمايش سيروم به تنهاى قابل اعتماد نميباشد .

  46. Testing for Acetaminophen Toxicity آزمايش براى سميت استامينوفن • A nomogram that utilizes a serum acetaminophen level plus a known time interval since ingestion best predicts whether a toxic amount of the drug was ingested • Rumack-Matthew • Therapeutic range is 10-30 mg/L • مونوگرام که ميزان استامينوفن سيروم و مدت زمان بين بلع بهتر نشان ميدهد ، که اين مقدار ادويه يادشده سمى است يا خير • Rumack-Matthew • رينج درمانى 10-30 mg/L ميباشد

  47. Testing for Acetaminophen Toxicity آزمايش براى سميت استامينوفن • Alcoholics are more susceptible to toxicity • Use of the nomogram is inappropriate for these patients • افرادى که شراب مينوشند ، بيشتر به سميت آن مستعد ميباشند • استفاده از مونوگرام براى اين مريضان مناسب نيست .

  48. Indirect Measurement of a Toxic Effectسنجش غير مستقيم تاثيرات سمى • Cholinesterase Levels • Cholinesterases • Enzymes responsible for removing acetylcholine (nerve impulse transmitter) from nerve endings (hydrolyze esters of choline) • ميزان Cholinesterase • Cholinesterase • انزايمهاى که مسؤول دفع اسيتايل کولين ( ترانسميتر سياله عصبى ) از نهايات عصبى ميباشند( هايدرولايز ايسترهاى کولين )

  49. Cholinesterase Levelsميزان کولين استراز • Acetylcholinesterases (true cholinesterases) • Two isoenzymes found in RBCs, brain and nerve cells • Hydrolyze acetylcholine to choline • Pseudocholinesterases • 11 isoenzymes found in serum, liver, pancreas, and white matter of the central nervous system • Hydrolyze butyryl rather than acetyl esters • Acetylcholinesterases (cholinesterases هاى حقيقى ) • دو ايزوانزايم در حجرات دماغ ، عصبى و کريوات سرخ خون دريافت ميشوند • هايدولايز اسيتايل کولين به کولين • Pseudocholinesterases • يازده ايزو انزايم در سيروم ، کبد ، پانقراص ، و white matter سيستم عصبى مرکزى دريافت ميشوند .

More Related